آینه ادب

آموزش زبان و ادبیات فارسی

آموزش زبان و ادبیات فارسی

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب

۱۵ مطلب با موضوع «دانش های زبانی» ثبت شده است

مسند کلمه یا کلماتی است که به وسیله فعل اسنادی به نهاد نسبت داده می شود. 

مسند می تواند صفت، حالت، اسم یا ضمیر باشد که به نهاد نسبت داده می شود. مانند "سرد"، "بیمار"، "مهندس" و "او" در جمله های زیر:

هوا هنوز سرد نشده بود.  (صفت)

دوستم گرما زده شد.  (حالت) 

پدرش مهندس است.  (اسم)

حسین او است.  (ضمیر)

راه های تشخیص مسند:

مسند در جواب سوال "چگونه"، "چه" یا "کی" به اضافه  فعل اسنادی می آید. 

     چگونه + فعل اسنادی = مسند

مثلا در جملات بالا می پرسیم:

جمله اول : چگونه نشده بود؟   سرد = مسند

جمله دوم: چه شد؟  یا چگونه شد؟   گرما زده = مسند

جمله سوم: چه است؟   مهندس= مسند

جمله چهارم: که است؟   او= مسند

در جمله های عادی معمولا کلمه ای که قبل از فعل اسنادی می آید مسند است.  

   مثال بیشتر:

   - جوان و نوجوان چشمه جوشان نیرو و استعداد است. 

   سوال می پرسیم: جوان و نوجوان چگونه است؟  چشمه جوشان نیرو و استعداد = مسند

    (همانگونه که می بینید در این جمله مسند، چند کلمه است. )

   - این مایه افتخار برای ماست.   سوال: چه است؟  مایه افتخار= مسند

   - گفت پیغمبر هر آن کو سر نهفت           زود گردد با مراد خویش جفت

     چگونه+ فعل اسنادی = مسند      چگونه گردد؟   جفت = مسند


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۹۵ ، ۲۳:۱۲
روح اله دمیرچی

الف ) فعل های اسنادی (ربطی)

      به فعل هایی گفته می شود که بوسیله آن چیزی را به چیز دیگر نسبت می دهند.

     ( اسناد یعنی نسبت دادن صفتی یا حالتی به کسی یا چیزی )

      در جمله "آسمان تاریک شد." تاریک شدن به آسمان نسبت داده شده است. 

فعل های اسنادی محدود ولی پر کاربرد هستند. این فعل ها عبارتند از: است، بود، شد، گشت، گردید و فعل های مشابه آنها مانند: هست، نیست، بود، باشد، باد، شود ، می شود، خواهد شد، شده است و فعلهایی که از این خانواده هستند.

این فعلها در زمانهای مختلف بصورت مثبت یا منفی، امر یا نهی کاربرد دارند.

       چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد.

       بی همگان به سر شود بی تو به سر نمی شود.

       گرم شو از مهر و ز کین سرد باش

       

ب ) فعل های غیر اسنادی (خاص)

     فعل هایی که انجام گرفتن کاری را نشان می دهند. 

    مولوی در قرن هفتم زندگی می کرد و کتاب مثنوی معنوی را سروده است. 

    در جمله های بالا فعل های "زندگی می کرد"و "سروده است" انجام کاری را نشان می دهند.   

نکاتی درباره فعل های اسنادی:

۱) اگر فعل های (است، هست، نیست، بود، باشد )  معنی "وجود داشتن یا قرار داشتن" بدهد اسنادی نیست. مانند:

    کیفم روی میز است.   یعنی کیفم روی میز قرار دارد، بنابراین فعل "است" غیر اسنادی است. 

    او در کلاس نیست.    یعنی او در کلاس وجود ندارد. 

     بود،اما در میان ما نبود       مهربان و ساده و زیبا نبود  (قیصر امین پور)

بود و نبود در مصراع اول غیر اسنادی است چون معنی وجود داشت/نداشت می دهد اما نبود در مصرع دوم اسنادیست چون مهربان نبودن را به خدا نسبت میدهد.

  بهتر از هرچه هست در دنیا    باخدا راز گفتنت امروز

   "هست" به معنی وجود دارد و غیر اسنادی است.

📌نکته: گاهی فعل اسنادی "هست" کوتاه شده و تنها شناسه از آن باقی می ماند و به مسند اضافه می شود. مانند: 

       من امروز خوبم => خوب هستم

       من اگر نیکم اگر بد تو برو خود را باش     نیکم=> نیک هستم

       من اینجا چون نگهبانم تو چون گنج     نگهبانم=> نگهبان هستم

       خوشحالی=> خوشحال هستی

       شما باهوشید => باهوش هستید

۲ ) اگر فعل های " گشت و گردید" به معنای "چرخیدن، گردش کردن و جستجو کردن" باشد اسنادی نیستند. 

     بهروز دنبال خودکارش می گشت. (جستجو می کرد )

     زمین به دور خورشید می گردد.  (می چرخد )

      ما هر روز با خانواده در پارک می گردیم.  (گردش می کنیم )

      پشت چارچرخه فرسوده ای نوشته بود: گشتم نبود... تو دیگر نگرد، نیست.

      (گشتم و نگرد: جستجو کردن) (نبود و نیست: وجود نداشتن)

۳ ) اگر در جمله ای "شد یا شود" به معنی "رفت" به کار رود غیر اسنادی است. مانند:

     اگر درخانه ای شوی که به نقش گچ کنده کرده باشند، روزگار دراز صفت آن گویی. در اینجا "شوی" به معنی "بروی" است. 

    گفت: به خز فروشان شوم تا خزی خرم.  "شوم" یعنی می روم

    زاهد خلوت نشین دوش به میخانه شد        از سر پیمان برفت با سر پیمانه شد            در هر دو مصراع "شد" به معنی "رفت" است. 

     این صورت فعل بیشتر در گذشته و متون قدیمی کاربرد داشته است و امروزه جز در بعضی زبان های مناطق شمالی کشور استفاده نمی شود.

۴ ) اگر فعل های اسنادی به همراه صفت مفعولی (بن ماضی+ه) بیایند و به صرف آنها کمک کنند، فعل کمکی نامیده می شوند و دیگر اسنادی نیستند. مانند: رفته است، گفته بود، نوشته شد، رفته باشد.

۵) علاوه بر فعلهای اسنادی که در بالا ذکر شد، تعدادی از فعلها هستند که مفهوم «پنداشتن» دارند و اسنادی محسوب می شوند. مانند:  به شمار آوردن، پنداشتن، خواندن، حساب کردن و ... که همگی مفهوم پنداشتن میدهند.

همه بهلول را دیوانه می پنداشتند/ به شمار می آوردند/ می دانستند/ می خواندند

۶) جمله هایی که فعلهای اسنادی "است، بود، شد ، گشت و گردید" داره، سه جزئی هستند. یعنی اجزای اصلی جمله نهاد و مسند و فعل است. و احتیاج به مفعول ندارد.

اما بعضی فعلهای اسنادی خاص که در شماره ۵ ذکر شد، مفعول هم میگیرند و چهار جزئی هستند.

📌 گروه خاصی از فعلهای اسنادی هست که مفعول می گیرد و صفت یا حالتی را به مفعول نسبت می دهد.

فعلهایی مانند: پنداشتن، شمردن، دانستن و به حساب آوردن و فعلهایی ازین گروه که به جای همه شان میتوان از "پنداشتن" استفاده کرد، اسنادی محسوب می شوند.

مانند: من دوستم را راستگو می پنداشتم/ می شمردم/ می دانستم/ ...

نهاد+مفعول+مسند+فعل

      📝 برای تکمیل دانسته های خود درباره فعلهای اسنادی پرسش و پاسخهای قسمت نظرات درباره این متن را مطالعه بفرمایید.                                 👇👇

۲۵۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۹۵ ، ۱۹:۳۷
روح اله دمیرچی

تعریف فعل:کلمه یا کلماتی است انجام گرفتن کار، روی دادن یا پذیرفتن صفت یا حالتی را در زمان گذشته، حال یا آینده نشان می دهد. 

فعل مهمترین بخش جمله است که بدون آن معنی جمله کامل نمی شود. 

مثال: به شما جوانان این ملت........ (می گویم)

ویژگی های فعل:

از هر فعل چهار مفهوم زیر دریافت می شود:

1-  مفهوم شخص: اول شخص، دوم شخص، سوم شخص

     اول شخص= گوینده :  من،  ما

     دوم شخص= شنونده : تو،  شما

     سوم شخص= دیگری : او، آنها یا ایشان

2- شمار: مفرد یا جمع بودن شخص فعل

     اگر شخص فعل تنها یک نفر یا یک چیز باشد به آن مفرد می گوییم. 

     مانند: می پوشم، می پوشی، می پوشد که شخص های آن به ترتیب،  من، تو، او است. 

     اگر شخص فعل بیش از یک نفر باشد جمع محسوب می شود. 

     مانند: می پوشیم، می پوشید، می پوشند که شخص های آن به ترتیب، ما، شما و آنها است. 

3- زمان: گذشته، حال یا آینده

     می نوشتم (گذشته)    می نویسم (حال)    خواهم نوشت (آینده)

4- یکی از مفهوم های زیر به صورت مثبت یا منفی:

    الف ) انجام دان یا انجام گرفتن کاری:

            سعید کتاب را برد (نبرد).    شیشه شکست (نشکست). 

     ب ) واقع شدن کار بر کسی یا چیزی:

           علی دیده شد.      نامه نوشته شد. 

     ج ) پذیرفتن حالتی یا صفتی:

          هوا سرد شد.    محسن بیمار شد. 

     د ) اسناد، یعنی یعنی نسبت دادن صفت یا حالتی بر کسی یا چیزی:

          محسن بیمار است.        هوا گرم بود. 

     ه ) وجود داشتن:

         آنجا چیزی هست.         در اتاق کسی نیست. 

    و ) مالکیت و دارا بودن چیزی:

         من کتاب دارم.    پروین کیف داشت.   



۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آبان ۹۵ ، ۰۶:۲۳
روح اله دمیرچی

تعریف شبه جمله

شبه جمله: به کلمه یا گروهی از کلمات می گویند که مانند جمله به تنهایی معنی مستقلّی دارند و معمولا برای بیان حالات عاطفی و احساسات بیان می شوند. 

امّا چون برخلاف جمله، از دو بخش نهاد و گزاره، تشکیل نشده ‏اند، «شبه جمله» نامیده مى‏ شوند.

 مانند: «هان، آه، وای، آی، به به، ای کاش، الهی، آفرین، به نام خدا، افسوس، شگفتا، مبادا، ساکت، به چشم، بله، استغفرالله، مرگ، آمین، درود و… . » این عبارات دارای پیام کاملی هستند. مثال: هان(آگاه باش)، شگفتا(عجیب است)، مبادا(این کار را انجام نده)، آفرین(تو را تحسین می کنم )

برای بیان حالات روحی و درونی چون شادی، تعجب، درد، افسوس و مانند آن ها از کلماتی همچون به، وه، آه، آوخ و جزء آن ها استفاده می شود که به آن شبه جمله یا صوت می گویند.

اقسام شبه جمله:

شبه جمله امید و آرزو و دعا: کاش، ای کاش، الهی، ان شاء الله
شبه جمله تحسین و تشویق: خوب، آفرین، مرحبا، به به، بارک الله
شبه جمله درد و تاسف: آه، واویلا، وای، دریغ، فریاد
شبه جمله تعجب: به، وه، اوه، عجب، شگفتا
شبه جمله تنبیه و تحذیر: امان، مبادا، زنهار
شبه جمله امر، یا الله، بسم الله، خاموش، خفه
شبه جمله احترام و قبول: چشم، قربان، ای بچشم
شبه جمله جواب و تصدیق: بله، آری، البته، ای، ای والله

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۹۵ ، ۲۰:۱۶
روح اله دمیرچی

 

تعریف جمله: جمله یک یا مجموع چند کلمه است که بر روی هم پیام کاملی را می رساند. 

اقسام جمله از لحاظ مفهوم و پیام:

۱- جمله خبرى: جمله ‌اى که در آن از وقوع کار یا بودن و پذیرفتن حالتی، مثبت یا منفى، خبر می دهیم. مثال : مسعود آمد.    محمود شاید به مسافرت برود.   اتاق سرد نیست.      هوا گرم است.         

۲- جمله پرسشى: جمله ‌اى که به ‌وسیله آن، با آهنگ و لحن پرسشی درباره امرى پرسش شود. مثال: حال شما چطور است؟     چه می خوانی؟ 

پرسش یا بوسیله کلمات پرسشی مانند کجا، چند، آیا، کو، کی و... صورت می گیرد و یا بدون آن. جمله های پرسشی بدون کلمه پرسشی از آهنگ خیزان گفتار شناخته می شوند. مانند: به خانه می روی؟ 

۳- جمله امرى: جمله ‌اى که به ‌وسیله آن، انجام دادن کار یا داشتن و پذیرفتن صفت و حالتى،  خواسته می شود. مثال: دفترت را بیاور.     منظم باشید.    خشمگین نشوید.
وجه امرى شامل هر دو صورت امر و نهى (مصطلح در عربى) است. در جمله‌ هاى امرى خطابى، معمولاً نهاد حذف مى ‌شود.   مثال: (ایرج) دفترت را بیاور.

جمله هایی که بر نفرین، دعا، تمنا، خواهش و مانند آنها دلالت کند، فعلشان امری است ولی جزو جملات عاطفی محسوب می شوند. 

۴- جمله عاطفى: جمله ‌اى که با آن، یکى از عواطف و احساسات انسانى بیان شود، از قبیل تحسین، تعجّب، آرزو، و افسوس. مثال: شما چقدر خوش ‌ذوق هستید!   کاش او را میدیدم! 

یکی از اقسام جمله های عاطفی، جمله تعجبیست که مهمترین نشانه آن "چه" و "چقدر" و مانند آنست.  مثل: چه منظره زیبائیست!      او چقدر خوبست! 

کلمات " چه" و "چقدر" در جملات پرسشی نیز به کار می رود.  راه تشخیص این جملات  توجه به لحن و آهنگ آنها و دیگر نشانه عواطف (!) است. 

اصطلاح علامت تعجب(!) را بعضی از دستور نویسان در اثر ترجمه نادرست "Exclamation" وارد دستور فارسی نموده اند، در حالیکه معنی آن تنها تعجب نیست بلکه هیجان و احساس و عواطف نیز هست. بنابراین این علامت (!) را باید "نشان عواطف" بنامیم

جمله های پرسشی و امری ممکن است با تعجب و آرزو و دعا و هیجان همراه شود.  بنابراین جدا کردن این جمله ها از جمله های عاطفی گاهی دشوار می شود. 

انواع جمله از لحاظ فعل

جمله فعلی؛ به جمله ای می‌‎گویند که از نهاد و فعل تام ساخته شده باشد؛ مانند:
سیب رسید. سیب خورده شد. او هنوز نیامده بود. روز به روز تراشیده شدم.

جمله اسنادی؛ به جمله ای می‌‎گویند که از نهاد، مسند، و فعل ربطی (اسنادی) ساخته شده باشد؛ مانند:
هوا سرد است. حالم بد‌تر شد. مسئول، خود ما هستیم.

جمله بی ‎فعل: به جمله ای گفته می‌‎شود که در ظاهر فعل نداشته باشد و فعل آن در ژرف ساخت جمله باشد؛ مانند: به ‎راست راست، ایستادن ممنوع، صبح‎ به ‎خیر.

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۹۵ ، ۲۰:۰۳
روح اله دمیرچی