قبل از شناختن قافیه و ردیف بهتر است با چند اصطلاح بیشتر آشنا شویم.
۱- مصراع (مصرع)چیست؟
مصراع در اصل به معنی « یک لنگه در » است . و در ادبیات نام نیم بیت شعر است. مصراع کمترین مقدار سخن موزون است. یعنی دارای وزن و آهنگ است مانند:
یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور
۲- بیت چیست؟
کوچکترین واحد شعر بیت است که از دو مصراع هم وزن تشکیل می شود مانند:
یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
۳- وزن چیست ؟
شما با شنیدن هر یک از مصراع ها آهنگ خاصی را حس می کنید که آن را در یک جمله معمولی نمی بینید، این آهنگ که در تمام مصراع ها یکسان است وزن شعر است .
وزنی که در هر یک از مصراع ها احساس می شود تابع نظمی است که از چگونگی قرار گرفتن کلمات آن مصراع پدید می آید. مثلا در مصراع بالا وزن و ریتم آن بصورت زیر است:
تن تتن تن، تن تتن تن، تن تتن تن، تن تتن
یا در اصطلاح عروضی (فن شناخت وزن) وزن آن بصورت فاعلاتن، فاعلاتن، فاعلاتن، فاعلن است.
۴- قافیه چیست؟
قافیه در لغت به معنی "از پی رونده" است اما در اصطلاح ادبی حرف یا حروف مشترک پایانی کلماتی است که در آخر مصراعها یا بیتها می آید.
به این حرف یا حروف مشترک، "قافیه" می گویند و به کلماتی که این حروف در آنها بکار رفته اند "کلمات قافیه" می گویند مانند:
ای نام تو بهترین سرآغاز بی نام تو نامه کی کنم باز
"سرآغاز" و "باز" کلمات قافیه اند و " از " که حروف مشترک هستند قافیه است. امروزه در اصطلاح کاربردی منظور از قافیه همان کلمات قافیه است.
نکته: قافیه هر مصرع یا بیت یک کلمه است مانند: بست و پیوست . میتوان به این کلمات حرف یا حروفی دیگر مثل ضمیر اضافه کرد که به آنها "حروف الحاقی" می گویند. مانند: بستیم و پیوستیم . این حروف نیز جزو قافیه محسوب می شود.
از ظلمت خود رهایی ام ده با نور خود آشنایی ام ده
رهایی ام و آشنایی ام کلمات قافیه است.
۵- ردیف چیست؟
کلمه یا کلمه هایی که بعد از قافیه عینا تکرار می شوند و از نظر املایی و معنا کاملا یکسان هستند.
در بیت بالا "ده" و "ده" که در پایان مصراعها تکرار شده اند، ردیف هستند.
یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
در این بیت کلمات "کنعان" و "گلستان" قافیه و "غم مخور" و "غم مخور" ردیف هستند.
چند نکته:
- قافیه معمولا یک کلمه است ولی ردیف می تواند یک یا چند کلمه باشد.
- آوردن قافیه در شعرهای سنتی اجباری است اما آوردن ردیف اختیاری است.
- قافیه و ردیف در شعر نو اختیاری است.
- ردیف همیشه بعد از قافیه می آید و بین آنها فاصله ای نیست.
- اگر قبل از قافیه کلمات یکسانی به کار رود ردیف محسوب نمی شود.
مانند: هرچند رسد هر نفس از یار غمی باید نشود رنجه دل از یار دمی
آتش عشق است کاندر نی فتاد جوشش عشق است کاندر می فتاد
به این کلمات در اصطلاح ادبی "حاجب" می گویند.
۵- تخلص چیست؟
معمولاً شاعران در پایان شعر خویش نام خود یا نام ویژه ای را که نام شعری شاعر است به کار می برند به این نام «تخلّص» و به بیتی که دارای تخلّص است «بیت تخلص» می گویند.
تخلّص به معنای خلاص شدن و رها شدن است. گویی شاعر با نوشتن تخلّص، از بند سخن آزاد می شود. تخلّص مانند امضا و نشان است که در پایان شعر می آید.
مثلاً اسم اصلی حافظ، شمس الدّین محمّد است و نام شهریار، محمّد حسین بهجت تبریزی، ولی این دو شاعر در شعر خویش «حافظ» و «شهریار» تخلّص می کرده اند.
به قافیه و ردیف و تخلص در غزل زیر توجه کنید:
یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
ای دل غمدیده حالت بِهْ شود دل بد مکن
وین سر شوریده باز آید به سامان غم مخور
گر بهار عمر باشد باز بر تخت چمن
چتر گل در سر کشی ای مرغ خوشخوان غم مخور
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت
دایما یکسان نباشد حال دوران غم مخور
هان مشو نومید چون واقف نه ای از سرّ غیب
باشد اندر پرده بازی های پنهان غم مخور
ای دل ار سیل فنا بنیاد هستی بر کند
چون تو را نوح است کشتیبان ز طوفان غم مخور
در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم
سرزنش ها گر کند خار مغیلان غم مخور
گرچه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید
هیچ راهی نیست کآن را نیست پایان غم مخور
حال ما در فرقت جانان و ابرام رقیب
جمله می داند خدای حالگردان غم مخور
حافظا در کنج فقر و خلوت شبهای تار
تا بود وردت دعا و درس قرآن غم مخور